تک پارتی(درخواستی)
من باهاش قهر کردم سر یه چرتی الکی قهر کردم فیلیکس هم میره با اعضا بار دیگه بقیه رو خودت باید فهمید باشی
ویو فلیکس:
ات تازگیا خیلی حساس شده دیشبم چون دیر اومده بودم باهام قهر کردو الان احتمالا انتظار داره برم نازشو بکشم ولی نه این سری از این چیزا خبری نیست
ویو ات:
دیشب چون فلیکس دیر اومده بود باهاش قهر کردم انتظار داشتم بیاد نازمو بکشم ولی اون اصلا بهم توجه نمی کرد انگار اصلا وجود ندارم یه لحظه بهش نگا کردم انگار داشت به یکی زنگ میزد
فلیکس:سلام خوبین؟
اعضا:مرسی تو چی؟
فلیکس:میاین بریم بار؟
اعضا:آره... خیلی وقته که نرفتیم
فلیکس:خب پس ساعت ۱۰ آماده باشین
اعضا:باشه...خدافظ
فلیکس:خدافظ
(ساعت۱۰)
فلیکس خیلی وقت بود که رفته الان ساعت ۴ بود و هنوز نیومده بود خیلی نگرانش شدم از خونه زدم بیرون تو راه فلیکس رو دیدم که به زور داشت به سمت خونه میومد رفتم سمتش و کمکش کردم تا بیاد خونه وقتی اومد خونه رو مبل نشست وقتی ات رو دید مستیش پرید
ات:تا الان کدوم گوری بودی(عصبی)
فلیکس:...
ات:با توام جواب بده(عصبی)
فلیکس:بب...ار...بووو...ددم
ات:تا الان میدونی چقدر نگرانت شدم(عصبی)
فلیکس:ببخشید
ات:فلیکس من اصلا برات مهمم؟
فلیکس:معلومه
ات:خیلی از دیشب حتی باهام حرفم نزدی بعد میگی برات مهمم
(با قرار گرفتن لباش رو لبات لال شدی)بعد چند دقیقه نفس کم آوردین و ازت جدا شد
ات:فلیکس چرا بحث رو میپیچونی
فلیکس:گفتی برام مهم نیستی پس نشونت میدم که چقدر برام مهمی
[براید استایل بغلت کرد و برد تو اتاق و... بقیشو من نمیدونم چون تو اتاق نبودم]
*پایان*
ویو فلیکس:
ات تازگیا خیلی حساس شده دیشبم چون دیر اومده بودم باهام قهر کردو الان احتمالا انتظار داره برم نازشو بکشم ولی نه این سری از این چیزا خبری نیست
ویو ات:
دیشب چون فلیکس دیر اومده بود باهاش قهر کردم انتظار داشتم بیاد نازمو بکشم ولی اون اصلا بهم توجه نمی کرد انگار اصلا وجود ندارم یه لحظه بهش نگا کردم انگار داشت به یکی زنگ میزد
فلیکس:سلام خوبین؟
اعضا:مرسی تو چی؟
فلیکس:میاین بریم بار؟
اعضا:آره... خیلی وقته که نرفتیم
فلیکس:خب پس ساعت ۱۰ آماده باشین
اعضا:باشه...خدافظ
فلیکس:خدافظ
(ساعت۱۰)
فلیکس خیلی وقت بود که رفته الان ساعت ۴ بود و هنوز نیومده بود خیلی نگرانش شدم از خونه زدم بیرون تو راه فلیکس رو دیدم که به زور داشت به سمت خونه میومد رفتم سمتش و کمکش کردم تا بیاد خونه وقتی اومد خونه رو مبل نشست وقتی ات رو دید مستیش پرید
ات:تا الان کدوم گوری بودی(عصبی)
فلیکس:...
ات:با توام جواب بده(عصبی)
فلیکس:بب...ار...بووو...ددم
ات:تا الان میدونی چقدر نگرانت شدم(عصبی)
فلیکس:ببخشید
ات:فلیکس من اصلا برات مهمم؟
فلیکس:معلومه
ات:خیلی از دیشب حتی باهام حرفم نزدی بعد میگی برات مهمم
(با قرار گرفتن لباش رو لبات لال شدی)بعد چند دقیقه نفس کم آوردین و ازت جدا شد
ات:فلیکس چرا بحث رو میپیچونی
فلیکس:گفتی برام مهم نیستی پس نشونت میدم که چقدر برام مهمی
[براید استایل بغلت کرد و برد تو اتاق و... بقیشو من نمیدونم چون تو اتاق نبودم]
*پایان*
- ۱۷.۷k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط